۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

زهرا چشمات انتظار باران را میکشید؟

دیگه دل مثل قدیم عاشق و شیدا نمی شه
تو کتابم دیگه اون جور چیزا پیدا نمی شه.
دنیا زندون شده : نه عشق ، نه امید ، نه شور ،
برهوتی شده دنیا ، که تا چش کار می کنه مرده س و گور.

نه امیدی - چه امیدی ؟ به خدا حیف امید !
نه چراغی - چه چراغی؟ چیز خوبی می شه دید؟
نه سلامی - چه سلامی؟ همه خون تشنه ی هم !
نه  نشاطی - چه نشاطی ؟ مگه  راهش می ده غم؟ 


دیگه ده مثل قدیم  نیس که از آب در می گرفت

باغاش انگار باهارا از شکوفه گر می گرفت :
آب به چشمه ! حالا رعیت واسه آب خون می کنه
واسه چار چیکه ی آب ، چل تا رو بی جون می کنه
نعشا می گندن  و می پوسن و شالی می سوزه
پای دار ، قاتل بیچاره همونجور تو هوا چش می دوزه
«چی می جوره تو هوا ؟
 رفته تو فکر خدا ؟...»

«نه برادر ! تو نخ ابره که بارون بزنه
شالی از خشکی در آد ، پوک نشادون بزنه :
اگه بارون بزنه
آخ اگه بارون بزنه ! »

۱۳۸۹ بهمن ۵, سه‌شنبه

چرا بعد از 32 سال خفقان باز سکوت کردیم؟



یکسال از خروش مردم گذشت، از خروش بی صدای مردم، مردمی که سالهاست صدایشان در این حکومت سانسور شده، سالهاست صدای ناله مادران داغ دیده و پدران کمر شکسته به گوش دیگر مردمان این سرزمین نمی رسد و مردم را دچار نخوت بی اعتنایی به درد کرده، کو این ته صداهایی که می آید از روی سرخوشی نالنده است و هیچگاه نصیب حال ما نمیشود و چه خیال شیرینی.
از سانسور و خفقان و سرکوب حکومت ظلم شوریدیم تا آزادی را فریاد کنیم اما شگفتا که آزادی را با سکوت فریاد کردیم حتی وقتی که حکومت تیغه سانسور را از گردنمان برداشته بود خود گردن به تیغ سانسوری خود ساخته دادیم و به آن بالیدیم و افسوس که ندانستیم که این حکومت است که بر خود میبالد که چنان بچه خود را تربیت کرده که خبر مرگ خود را هم در گور سکوت خود دفن میکند.
چه شد؟ چه کردیم؟ چه کردند که برای آزادی بیان اعتراض که نه سکوت کردیم؟ مگر اعتراضمان به خفقان نبود چطور خود به دست خود اعتراضمان را خفه کردیم؟
اگر قرار به سکوت بود چه نیازی به این همه ستاره درخشان بود که برای طلب آزادی به خاک و خون کشیده شدند؟
قرار به سکوت بود و عدم خشونت ، اما دفاع از جان چه؟ چطور بره ای میتواند در برابر کشتار و شکنجه و تجاوز گرگ سکوت کند و پیروز شود؟
گرگ چه کار باید بکند تا بره ها یکنوا بر سر گرگ چون شیری غرش کنند و تسلط پوشالی گرگ را به چالش بکشند؟
آری، سانسور و خفقان به حدی در اندیشه های ما رسوخ کرده که حتی در نبود گرگ درنده نیز خود افساری بر گردن و سانسوری بر لب میزنیم.
اشتیاق پرواز بیهوده بود، نه پری در کار بود نه آسمانی - و با خود گفتم آیا با لبهای بسته روزی خواهیم خندید؟

۱۳۸۹ بهمن ۴, دوشنبه

چشمهایت وجدان ما را به چالش کشید


نگاه تو بود که همچون خورشیدی آسمان تیره ایران را شکافت 


ندای ایران 28 سالگی ات مبارک
به امید طلوع خورشید آزادی که میدانم در آن روز دوباره کنارمان خواهی آمد

۱۳۸۹ بهمن ۱, جمعه

اسلام دین استثنائات

یک اصطلاحی در طراحی سیستم است که میگه برای از بین رفتن یک سیستم کافیه یه استثنا واردش کنی همین استثنا باعث میشه استثنائات بیشتری وارد بشه و نظم سیستم به کلی بهم بخوره و در نهایت باعث ناکارآمدی و بی فایده شدن آن سیستم شود.

دین اسلام هم دارای استثنائات زیادی هست که باعث میشه احکام اولیه و قابل اعتنا از نظر اخلاقی آن ناکارآمد و بلا استفاده شوند و حتی بر خلاف روح آن احکام کاربرد پیدا کنند، در زیر چند نمونه از این استثنائات و اما و اگرها را می نویسم ، باقی این استثنائات را هم به خوانندگان محترم می سپارم:

 - دروغ گناه است اما دروغ مصلحتی جایز است.
- ریا گناه است اما تقیه مجاز است.
- دزدی حرام است اما سرقت اموال کافران مجاز است.
- زنا حرام است اما زنا با زن کافره مباح است.
- لواط حرام است اما در مورد اسرای اسلام حلال است.
- کشتن حرام است مگر کشتن کافران.
- شکنجه حرام است مگر در مورد اسرای اسلام.
-ربا و نزول حرام است اما در بانکهای اسلامی حلال است.
- غارت اموال حرام است اما در مورد کافران مشکلی ندارد.
- ناموس دزدی گناه است اما بازهم در مورد کافران مشکلی ندارد.
- ازدواج و نزدیکی با زن همسر دار حرام است مگر اینکه کافر باشد.

اگر میبینید که در حوادث اخیر به معترضان انگ محارب و کافر میدهند برای توجیه شرعی خیلی از شکنجه ها و تجاوزها است.
در واقع گستره کافران به اندازه تمام آدمیان غیر همفکر با یک حکومت اسلامی یا حتی یک شخص مسلمان افراطی است.
سخن آخر اینکه این اما و اگرها و استثنائات در اسلام است که این دین را در دنیای جدید با چالش مخالف حقوق بشر بودن مواجه کرده دینی که ادعای سعادت انسان را دارد ولی اکنون تنها کارکردش دشمنی با انسانیت است.

۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه

تونس 89 و ایران 88

در این مقاله می خوام به زبان ساده و مختصر شباهت ها و تفاوت های قیام مردم تونس و قیام مردم ایران در سال 88 رو بگم و ببینیم چرا قیام مردم تونس به سرانجام رسید و قیام مردم ایران هنوز موفق نشده:
شباهت ها:
  1. شورش مردم علیه دیکتاتوری
  2. سرکوب تظاهرات مردمی توسط حکومت
  3. جرقه اصلی بر سر ریاست جمهوری و خودسوزی مردم
تفاوت ها:
  1. مردم تونس چند ماه بطور مداوم بر سر هدف براندازی رییس جمهور دیکتاتور با هم متحد شدند در صورتیکه مردم ایران بعد از یکماه دچار چند دستگی شدند به خاطر شعار ها و اهداف متفاوت گروههای اپوزیسیون حکومت.
  2. حکومت ایران مسلح به پول سرشار نفت است و مجموعه سپاه و بسیج و پلیس برای جلوگیری از براندازی حکومت سالهاست آموزش میبینند و تجهیز میشوند و به راحتی می توانند با متمرکز کردن نیروها در پایتخت جلوی شورش را بگیرند.
  3. قیام مردم ایران فقط در پایتخت و فقط توسط بخشی از مردم انجام شد و حکومت توانست با رودر رو قرار دادن مردم بر علیه مردم هزینه های خود را کاهش و هزینه مردم را افزایش دهد.
  4. مردم ایران در طی حوادث بعد از انتخابات بارها شعار ها و اهداف خود را عوض کردند، بارها دچار خود سانسوری شدند، بخش عمده ای از معترضان بر راهپیمایی سکوت و مبارزه مسالمت آمیز به جهت کم شدن هزینه ها تاکید داشتند در صورتیکه باز هم هزینه بسیاری دادند ولی مردم تونس به طور قاطع علیه اعمال دیکتاتوری شخص  رییس جمهور ایستادند و اجازه ندادند یک فرد برایشان تصمیم بگیرد.
  5. به خاطر سیاست اعمال ترس و محیط امنیتی و جنگ روانی مردم ایران به یکدیگر اعتماد ندارند و در حوادث بعد از انتخابات هم حکومت توانست با استفاده از ستون پنجم و لباس شخصیها این عدم اعتماد را به حد اعلای خود برساند.
  6. جامعه ایرانی به قدری در این چند سال اخبار اعدام و خودسوزی و کشتن و تجاوز شنیده اند به کرختی ای رسیدند که تنها خبر مرگ خودشان آنها را مجبور به  واکنش می کند که آنوقت هم خیلی دیر است ولی مردم تونس با یک خبر خودسوزی قیام کردند.
  7. مردم ایران به رهبران و اتاق فکر حکومت هنوز بیشتر اعتماد دارند تا به رهبران خود.
  8. رهبران جنبش مردم ایران خواهان براندازی حکومت نبودند.
  9. هدف جنبش سبز رسیدن به دموکراسی بود ولی هدف قیام تونس براندازی دیکتاتور.
  10. و در آخر اینکه جامعه ایرانی مرد حرف زدن و مردم تونس مرد عمل بودند.
البته قابل ذکر است که قیام مردم تونس متشکل از همه مردم بود از همه اقشار ولی در ایران فقط قشر متوسط شهر نشین اعتراض و شورش کردند که با سرکوب های مداوم، تندروی های بدون فکر، اتاق فکر تهی مغز اپوزیسیون، چند دستگی مخالفان حکومت، سرعت گیر بودن رهبران ، خودسانسوری مزمن، ترس نهادینه شده، رویکرد صرفا مجازی، ستون پنجم و لباس شخصی های مخوف حکومتی نتوانست در فاصله بین خرداد تا بهمن 88 موفق به براندازی حکومت شود.
حلقه مفقوده در قیام مردم نبود اقشار ضعیف تر در سمت مردم و بالعکس در سمت حکومت است. اقشاری که تا زمانیکه آگاه نشوند همچنان به عنوان نیروهای بدون هزینه حاضر به سرکوب هموطنان خودشان هستند.
در آخر اینکه جمهوری اسلامی با شعار حمایت از مستضعفان آمد و با قیام آنها هم براندازی خواهد شد و شاید دلیل خاموش شدن اعتراضات خیابانی قشر متوسط آگاه سازی و زمینه سازی برای قیام همه اقشار باشد هر چند حکومت نشان داده که قمار باز خوبی است.

۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه

روابط عمومی جهنم افشا کرد: حسین شریعتمداری در حقیقت مهبل شیطان است.


روابط عمومی جهنم افشا کرد: حسین شریعتمداری در حقیقت مهبل شیطان است.

جنبش نقلی سر خر طلبان ابرغو

تو یه جای دور یه روستایی هست به اسم ابرغو که به خاطر تیمارستان روانی ای که داره خیلی معروفه، بعضی از بیماران روانی اونجا خیلی وقت هست که بستری هستن از هر نوع و طبقه اجتماعی هم هستن، اکثریتشون هم قبول ندارن دیوونه هستن و اغلب خودشونو وکیل و وزیر و آدم حسابی معرفی میکنن.
این دوستان از بس که تو نقش مجازی ای که برای خودشون ساختن فرو رفتن دیگه براشون یقین شده که واقعا کسی هستن واسه همین همیشه در حال غر زدن به جون این و اون هستن از خودشون گرفته تا دکترا و پرستارا و آدمای باهوش تر از خودشون.
خلاصه اینقدر غر میزنن و فحش و بد وبیراه میگن که بعد از یه مدت میشه جزیی از شخصیتشون و معمولا به این درجه از روانپریشی که میرسن میبرنشون به قرنطینه خاص دیوانه ها زنجیری.
چند وقت پیش یکی از روانشناسان خوش باور دلش به حالشون سوخت و تصمیم گرفت بعضی از اونها که درجه روان پریشی کمتری دارن و بیاره بیرون و بهشون اجازه بده با بقیه بگردن برای همین جنبش آزادسازی دیوانه های زنجیری را راه انداخت.
اتفاقا این تصمیم با استقبال این عزیزان همراه شد و اونها رفتن تو نقش یک آزادیخواه به تمام معنی، روز تا شب میشستن تو بحث های روشنفکری شرکت می کردن و تز میدادن.
ولی بعد یه مدت مدیران این آسایشگاه متوجه شدن که رفتار این دوستان طبیعی نیست و شبها در خلوت عکس سر خری رو میذارن جلوشونو تعظیم میکنن ، بعد از چند روز از دل اون جنبش آزادیخواهی جنبشی بیرون اومد با عنوان جنبش اکثریت سرخرطلبان ابرغو که متشکل از چند تا دیوانه خیلی خیلی قدیمی اونجا بود که به فسیل مشهور شده بودند.
بعد ها در تحقیق روانشناسی ای که از این فسیل ها کردند متوجه شدند که سالهای دوری نزدیک 32 سال قبل خر پرستان معتقدی بودند که پس از ور افتادن آخرین خر اعظم دچار شوک شدیدی شدند و از اون به بعد عکس سر خر عظمی رو می پرستیدن و مکتب جدیدی رو برای خودشون راه انداخته بودن به اسم: سرخرطلبان ابرغو.

۱۳۸۹ دی ۲۳, پنجشنبه

چرا بعد از آزادسازی قیمتها مردم شورش نکردند و نمی کنند؟


حتما برایتان سوال پیش آمده که چطور بر خلاف گمانه زنی های روشنفکران بعد از هدفمند سازی یارانه ها شاهد اعتراضات مردمی نبودیم.
در زیر دو مثال علمی برای این سوال ارائه میدهم تا همه بدانیم که چرا مردم اعتراض نمی کنند و اصولا چرا حکومت هر گونه نقد و صدای مخالفی را سرکوب میکند؟

مورد 1:
یک گروه از دانشمندان پنج میمون را در قفسی گذاشتند و در وسط قفس یک نردبان که بالای آن مقداری موز گذاشته شده بود قرار دادند

هربار که میمونی از نردبان بالا رفت، دانشمندان میمون های دیگر را با دوش آب سرد خیس کردند.

پس از مدتی، هر میمون که از نردبان بالا رفت میمون های دیگر میمونی را که از نردبان بالا رفته بود را کتک زدند.

پس از مدتی، هیچ میمونی دیگر جرات اینکه از نردبان بالا رود را نداشت، گرچه وسوسه او بسیار عمیق بود.

دانشمندان تصمیم میگیرند یکی از میمون ها را با میمون جدیدی عوض کنند. میمون تازه اولین کاری که می کند برای بدست آوردن موز از نردبان بالا می رود. ولی میمون ها دیگر او را محکم کتک می زنند

پس از چند بار کتک خوردن، میمون تازه وارد فرا می گیرد که نبایستی از نردبام بالا برود، اما هرگز نمیداند چرا.

میمون دوم جایگزین می شود و همان وضع ادامه می یابد. میمون اول هم در کتک زدن میمون دوم همکاری می کند. میمون سوم جایگزین می شود و همان وضع کتک زدن ادامه میابد. میمون چهارم جایگزین می شود و همچنان کتک زدن هر میمونی که از نردبان بالا می رود ادامه دارد. میمون پنجم هم جایگزین می شود و کتک زدن و کتک خوردن همچنان ادامی میابد.

حالا آنچه مانده میمون های جدیدی هستند که حتا هیچکدامشان دوش آب سرد را هرگز تجربه نکرده اند، ولی همچنان هر میمونی که از نردبان بالا می رود را کتک می زنند.

اگر ممکن بود از میمون ها پرسش شود چرا آنانی را که از نردبان بالا میروند را کتک می زنند، مطمئن باشید جواب می توانست این باشد...

”من نمیدانم – این روش کاری است که در اینجا مرسوم است“

آیا این بنظر شما مانوس و خودمانی نیست؟؟
----------------------------------------
مورد 2:
روزی دانشمندی آزمایش جالبی انجام داد... او اکواریمی شیشه ای ساخت و با دیواری شیشه ای دو قسمت کرد .
در یک قسمت ماهی بزرگی انداخت و در قسمت دیگر ماهی کوچکی که غذای مورد علاقه ی ماهی بزرگ بود .
ماهی کوچک تنها غذای ماهی بزرگ بود و دانشمند به آن غذای دیگری نمی داد... او برای خوردن ماهی کوچک بارها و بارها به طرفش حمله کرد، اما هر بار به دیواری نامرئی می خورد. همان دیوار شیشه ای که او را از غذای مورد علاقش جدا می‌کرد .
بالا خره بعد از مدتی از حمله به ماهی کوچک منصرف شد. او باور کرده بود که رفتن به آن طرف اکواریوم و خوردن ماهی کوچک کاری غیر ممکن است.
دانشمند شیشهء وسط را برداشت و راه ماهی بزرگ را باز کرد؛ اما ماهی بزرگ هرگز به ماهی کوچک حمله نکرد. او هرگز قدم به سمت دیگر اکواریوم نگذاشت . می‌دانید چرا؟
آن دیوار شیشه ای دیگر وجود نداشت، اما ماهی بزرگ در ذهنش یک دیوار شیشه ای ساخته بود . یک دیوار که شکستنش از شکستن هر دیوار واقعی سخت تر بود؛ آن دیوار باور خودش بود. باورش به محدودیت. باورش به وجود دیوار. باورش به ناتوانی.
-------------------

به نظر می رسد الگوی فرهنگی مردم ما بر پایه محدودیت های ذهنی از همان ابتدای شروع زندگی استوار است یعنی بدون اینکه حتی حکومت موردی را محدود کند به خاطر اعمال زور و سرکوب های قبلی جوانان جوری بار می آیند که خودشان آن سانسور و محدودیت را در اعمال و رفتار خود اعمال می کنند.
شاید خطرناک ترین عامل برای دست نیافتن به آزادی و آزادگی همین محدودیت های ناشی از زندگی طولانی مدت در استبداد و تحمل هر گونه سختی و شکنجه می باشد.
به امید روزی که این محدودیت های ذهنی و الگوی فرهنگی برده صفتی را فراموش و آزادی را پس بگیریم.

۱۳۸۹ دی ۱۵, چهارشنبه

خودکشی کرد یا خودکشی شد؟


ملتی داریم که نشستن یکی بمیره ، پشت سرش هزار جور جوک و هزل و ناله و زاری و معمای جنایی درست کنن، یک لحظه فکر نمی کنن که شاید اون فرد از دست حماقت مردمش خودکشی کرده باشه.
یه عده هم هستند که مغزاشون روشن میزنه تا کسی خودکشی می کنه مثل طوطی های هندی میگن خودکشی شده! 32 ساله برای هر مرد و نامردی همین رو میگن.
یه عده هم که مغزشون شفاف تره و دهنشون بوی ساندیس میده شرف نداشتشون رو به رخ بقیه میکشن و از فرط رذالت طرف رو مسخره می کنن.
از بین اینها هیچ کس نمیگه خدا بیامرزدش...

۱۳۸۹ دی ۱۴, سه‌شنبه

گنجشک ها به بهشت نمی روند!

در سرزمین دوردستی 70 میلیون گنجشک زندگی می کردند،
گنجشکها فکر می کردند که دنیا برای آنهاست اما نمی دانستند که دنیا برای کسانی است که آنها را پرورش می دهد،

گنجشکها فکر می کردند که عقاب دشمن آنهاست برای همین هیچگاه اوج نگرفتند و همیشه روی زمین راه می رفتند برای همین همیشه شکار گربه ها می شدند،

گنجشکها فکر می کردند که حرکت دسته جمعی بر علیه گربه ها محکوم به شکست است، چون آخرین باری که دسته جمعی پرواز کردند به خاطر سردسته خائنی که داشتند همگی با یک کامیون تصادف کردند و جمعیت 100 نفره گنجشکها همگی کشته شدند،

گنجشکها فکر می کردند که خوراک گربه شدن بهترین سرنوشت آنهاست برای همین برای رسیدن به بهشت داوطلبانه خود را تقدیم گربه می کردند،

گنجشکها دیر می فهمند برای همین گنجشک های پیر که بالاخره فهمیدند خوراک گربه شدن آنها را به بهشت نمی برد به جوانها آموزش می دادند که از این به بعد برای بهشت رفتن باید شکار کرکس ها شوند،

گنجشکها سواد نداشتند وگرنه حتما در جایی میخواندند که گنجشکها به بهشت نمی روند!

۱۳۸۹ دی ۱۱, شنبه

چه کسی در حادثه ایرباس جنایتکار است؟

30 سال تو مخ ما کردن که آمریکا هواپیمای مسافربری رو زده هیچ وقت نگفتن که از هواپیمای مسافربری به عنوان پوشش برای هواپیماهای جنگی پشت سرش استفاده میکردن! حالا کی جنایتکاره آقای جمهوری اسلامی!