۱۳۸۹ دی ۲۳, پنجشنبه

چرا بعد از آزادسازی قیمتها مردم شورش نکردند و نمی کنند؟


حتما برایتان سوال پیش آمده که چطور بر خلاف گمانه زنی های روشنفکران بعد از هدفمند سازی یارانه ها شاهد اعتراضات مردمی نبودیم.
در زیر دو مثال علمی برای این سوال ارائه میدهم تا همه بدانیم که چرا مردم اعتراض نمی کنند و اصولا چرا حکومت هر گونه نقد و صدای مخالفی را سرکوب میکند؟

مورد 1:
یک گروه از دانشمندان پنج میمون را در قفسی گذاشتند و در وسط قفس یک نردبان که بالای آن مقداری موز گذاشته شده بود قرار دادند

هربار که میمونی از نردبان بالا رفت، دانشمندان میمون های دیگر را با دوش آب سرد خیس کردند.

پس از مدتی، هر میمون که از نردبان بالا رفت میمون های دیگر میمونی را که از نردبان بالا رفته بود را کتک زدند.

پس از مدتی، هیچ میمونی دیگر جرات اینکه از نردبان بالا رود را نداشت، گرچه وسوسه او بسیار عمیق بود.

دانشمندان تصمیم میگیرند یکی از میمون ها را با میمون جدیدی عوض کنند. میمون تازه اولین کاری که می کند برای بدست آوردن موز از نردبان بالا می رود. ولی میمون ها دیگر او را محکم کتک می زنند

پس از چند بار کتک خوردن، میمون تازه وارد فرا می گیرد که نبایستی از نردبام بالا برود، اما هرگز نمیداند چرا.

میمون دوم جایگزین می شود و همان وضع ادامه می یابد. میمون اول هم در کتک زدن میمون دوم همکاری می کند. میمون سوم جایگزین می شود و همان وضع کتک زدن ادامه میابد. میمون چهارم جایگزین می شود و همچنان کتک زدن هر میمونی که از نردبان بالا می رود ادامه دارد. میمون پنجم هم جایگزین می شود و کتک زدن و کتک خوردن همچنان ادامی میابد.

حالا آنچه مانده میمون های جدیدی هستند که حتا هیچکدامشان دوش آب سرد را هرگز تجربه نکرده اند، ولی همچنان هر میمونی که از نردبان بالا می رود را کتک می زنند.

اگر ممکن بود از میمون ها پرسش شود چرا آنانی را که از نردبان بالا میروند را کتک می زنند، مطمئن باشید جواب می توانست این باشد...

”من نمیدانم – این روش کاری است که در اینجا مرسوم است“

آیا این بنظر شما مانوس و خودمانی نیست؟؟
----------------------------------------
مورد 2:
روزی دانشمندی آزمایش جالبی انجام داد... او اکواریمی شیشه ای ساخت و با دیواری شیشه ای دو قسمت کرد .
در یک قسمت ماهی بزرگی انداخت و در قسمت دیگر ماهی کوچکی که غذای مورد علاقه ی ماهی بزرگ بود .
ماهی کوچک تنها غذای ماهی بزرگ بود و دانشمند به آن غذای دیگری نمی داد... او برای خوردن ماهی کوچک بارها و بارها به طرفش حمله کرد، اما هر بار به دیواری نامرئی می خورد. همان دیوار شیشه ای که او را از غذای مورد علاقش جدا می‌کرد .
بالا خره بعد از مدتی از حمله به ماهی کوچک منصرف شد. او باور کرده بود که رفتن به آن طرف اکواریوم و خوردن ماهی کوچک کاری غیر ممکن است.
دانشمند شیشهء وسط را برداشت و راه ماهی بزرگ را باز کرد؛ اما ماهی بزرگ هرگز به ماهی کوچک حمله نکرد. او هرگز قدم به سمت دیگر اکواریوم نگذاشت . می‌دانید چرا؟
آن دیوار شیشه ای دیگر وجود نداشت، اما ماهی بزرگ در ذهنش یک دیوار شیشه ای ساخته بود . یک دیوار که شکستنش از شکستن هر دیوار واقعی سخت تر بود؛ آن دیوار باور خودش بود. باورش به محدودیت. باورش به وجود دیوار. باورش به ناتوانی.
-------------------

به نظر می رسد الگوی فرهنگی مردم ما بر پایه محدودیت های ذهنی از همان ابتدای شروع زندگی استوار است یعنی بدون اینکه حتی حکومت موردی را محدود کند به خاطر اعمال زور و سرکوب های قبلی جوانان جوری بار می آیند که خودشان آن سانسور و محدودیت را در اعمال و رفتار خود اعمال می کنند.
شاید خطرناک ترین عامل برای دست نیافتن به آزادی و آزادگی همین محدودیت های ناشی از زندگی طولانی مدت در استبداد و تحمل هر گونه سختی و شکنجه می باشد.
به امید روزی که این محدودیت های ذهنی و الگوی فرهنگی برده صفتی را فراموش و آزادی را پس بگیریم.

۲۰ نظر:

ناشناس گفت...

کاملا قبول دارم، به نظر می رسه که آن شور و هیجان و آزادی نسبی که در زمان انتخابات داده شد کمی باور ذهنی که ما نمیتوانیم را در درون مردم شکست و همه با هم متحد شدند و اعتراضات آن دوران شکل گرفت، ولی حکومت با ایجاد ترس و وحشت دوباره موفق شد وضعیت را به حالت مورد خواست خود بازگرداند

ناشناس گفت...

1-ماهیها حافظه ندارند و غریزی اینکار میکنند پس نمیتونی جلوشونو بگیری
2-مردم درک دارند و فهم ما میمون نیستیم دوست عزیز که از چشممون پیروی کنیم و متاسفانه اکثر جامعه تصور داشتن باید مردم بریزند منفجر کنند بترکونند....ولی اعتصاب خاموش بهتر راحتتر و زیباتر

ناشناس گفت...

دوست من اشتباه می کنی ،6 ماه صبر کن

ناشناس گفت...

ما انسان ها باید کمی خردمندانه تر ار میمونها عمل کنیم. راه و روش مبارزه انسانهای ایرانی با میمونهای بسیجی و رژیم اسلامی:
http://sanjesh1.blogspot.com

ناشناس گفت...

خیلی جالب بود یعنی اول به آن عادت میکنند و بعد بخشی از فرهنگششان میشود.

ناشناس گفت...

جالب بود.
به امید آزادی
vvvvvvvvv

farshid گفت...

جای این که مسئله رو اینقدر تقلیل بدی که با تو مثال از حیوانات بخوای تبیین کنی بهتر بود کلی دلایل روانشناختی و جامعه شناسانه رو بررسی می کردی. از جمله: بیشتر مردم هرچند با روش کار مشکل دارند ولی پذیرفته اند که حذف یارانه ها امری عقلایی است و صرف حذف اون اگه منابعش تو جیب عده خاصی نره نمی تونه موجب شورش بشه. 2- دولت این بار استثنا زیرکی به خرج داد. با پرداخت مقداری پول که ممکنه به زودی قطع بشه یک عده رو ساکت کرد. از طرف دیگه با صنوف مختلف مثل راننده ها به مذاکره نشست و یه جورایی راظی شون کرد. 3- با همه این اقدامات و توجیهات هنوز آثار حذف به کلی مشخص نشده و هر احتمالی وجود داره. 4- حتی اگر مردم اعتراضی نکنند من به این ملتی که برای رای و آزادی شون حاضر به هزینه دادن شدند ولی برای مسائل اقتصادی صبر پیشه کردن تا نتیجه رو ببینند افتخار می کنم. این نشانه بالا رفتن شعور سیاسی مردم و لااقل اون بخش فهمیده ای هست که نگران کشورشه. پس لطفا در تحلیل ها و مقایسه ها بیشتر دقت کنید.

مریم گفت...

چون متاسفانه مردم ایران هنوزتشکل و انسجام (سازمانهای صنفی، سندیکاها، اتحادیه ها و احزاب سیاسی) و رهبری قدرتمند و رادیکال برای متحد کردن و منسجم کردن مبارزاتشان ندارند. با فاشیستی ترین و بیسابقه ترین روشها توسط حکومت کثیف ولی وقیح سرکوب میشوند، بسیاری از فعالین و مبارزین سیاسی آنها در زندانها هستند و بعضی از هوادارن جنبش سبز هم سعی نمیکنند که در کنار کار وبلاگی کار عمیق آگاهگرانه و رودر رو هم در بین آنها انجام بدهند. و دیگر اینکه هنوز زود است که در این مورد قضاوت کنیم. شب دراز است و قلندر بیدار ....

ناشناس گفت...

با سلام منظور نویسنده مسایل روان شناسی است.مثل ازمایش پاِولوف موجودات پس از تکرار تنبیه وتشویق نسبت به موضوعات شرطی میشوند.نیاز نیست مردم شکنجه شوند کمی فشار از هرنوع "در هرجا اگر کمی بیشتر از ظرفیت انسان باشد رفتار اورا عوض میکندتمام حکومت های مستبد اینرا میدانند(در یک ازمایشگاه روی سگهایی خاص ازمایشاتی انجام میشدسیل وجریان اب اطاق سگها راپر کردولحظاتی در فشار وخفگی بودندبعد توسط مربی مخصوصشان نجات یافتندبا کمال تعجب رفتار انها نسبت به دوستان ودشمنان بر عکس شده بود)این ازمایشات علمی است.شما چند روز کافی است از دیدن فرزندتان محروم شوید. یادرفشار اقتصادی قرار گیرید. یازندان انفرادی....شما رفتارتان بی اختیار عوض خواهد شد نیازی به شکنجه وقرص های روان گردان نیست .با پوزش بدرود

IRANZAMIN گفت...

mehre iran be del daramo
richeye man dar an khak
ba hame jorato janam konam mihan az zelat pak
izadam ey ahoura rokhsat ke dar in rah nadaram hich bak
ke man iraniam
navade aresho kawe
ze erse kouroshash azade abade

hamvatananam asheghane mobarez bashim
be omide azadi wa abadiye IRANZAMIN wa jashno sorour dar mihan

ناشناس گفت...

بسيار روشنگرانه بود اما فرق ما با آن حيوانات همين تفكر و تعقل و چاره انديشي است : 1- اي كساني كه هنوز براي گرفتن پول نفت ثبت نام نكرده ايد ، سريعتر اقدام كنيد 2- اي كساني كه فكر مي كنيد پول آب و برق و گاز از توانتان خارجه ، نديد 3-موارد فوق را به بحث بكشيد ، آقا داغش كن !

ناشناس گفت...

اين چيزايي كه گفتي جنبه علمي نداره مخصوصا آزمايش دومي چون ماهيها داراي حافظه بلند مدت نيستد. از طرفي امكان رفتن ماهيهاي كوچك بطرف ماهي بزرگ آيا وجود نداشته(بعد از برداشتن شيشه)؟
دلايل اين مسئله نياز به تحليل جامعه شناسي و فضاي سياسي كنوني داره. اگه بخاطر گشنگي قرار بود رژيمي عوض شه تا بحال كره شمالي 10 بار تغيير رژيم داده بود

ناشناس گفت...

خیلی نتیجه گیریت رو منی پسندم...اماازمایشهایی که نقل کردی واقعا عالی بود...مرسی

محسن گفت...

در رابطه با این بحث که جامعه ما دچار درس و باز تولید اون توسط خودش شده من با شما موافق نیستم حد اقل حوادث بعد از انتخابات اینو نشون داد و به ویژه اینکه ترس به تنهایی انقدر انرژی نداره که بخواد در یک مدت زمان طولانی سایه خودش رو به روی مردم حفظ کنه بلکه بعد از اینکه ترس همه چیز رو ساکت کرد مرحله دوم فریب دادن افکار عمومی هست از طریق رسانه تبلیغ سخنرانی کاری که انها دارن الان میکنند اما هر چقدر که تو مرحله سرکوب موفق بودن در مرحله بعدی که فریب و همسو کردن افکار عمومی با خودشون هست دچار مشکل هستن و علتش هم ارطباطات گسترده هست من هم با یکی از دوستان موافقم که علت انفعال ما نه ترس و که نبود سازمان دهی نبود رهبری هست و سمت دیگه هم حکومت همه ی کسانی رو که این توانایی رو داشتن دستگیر کرده .

ناشناس گفت...

اتفاقا" این وضع خیلی هم بد نیست , اگر بخواهیم در آینده یک دموکراسی درست و حسابی داشته باشیم این دموکراسی خواهی باید با گوشت و خون همه مردم عجین باشه و این به دست نمیاد مگر با یک عزم ریشه دار که مستلزم دانش و ثبات ملی ست و اون موقع ست که دیگه مردم از آنچه که حقشان هست دفاع می کنند و کوتاه نخواهند اومد . در عین حال این سیبی است که اول باید برسد تا بعد از درخت بیفتد .

ناشناس گفت...

چند وقت پیش ایران بودن و خیلی برام جالب بود که مردم میگفتن: در هر صورت همه چی داره گرون میشه لااقل پول رو بگیریم که غنیمت. چیزی که معلوم بود اینه که اینا رگ خواب مردم رو گرفتن و میدونن چی بگن و چی نگن و بیشتر مردم دنبال ی لقمه نان بودن و کسی به مسائل سیاسی کاری نداشت. با اینکه بیشترشون ماهواره داران و میدونن چه خبره. مردم به این چیزها صداشون در نمیاد چون بافت زندگی در ایران با دنیا فرق میکنه و همه با هم سر و ته قضیه رو هم میران والی اگه تکون خوردن کسی نمیتونه کاری انجام بده.

ناشناس گفت...

1)چرا این قدر عجله؟ بذار 2 3 بار قبض آب و برق بیاد ... هنوز بعد از گران شدن قیمت انرژی یک بار هم نیامده.

2)اتفاقن ایران از کشورهایی است که خیلی زود دست به قیام می زنن.

ناشناس گفت...

به قول یک مبارز آفریقای جنوبی (اسمش یادم رفته):
کاری ترین سلاح دیکتاتور، ذهن مردم تحت سلطه است.

ناشناس گفت...

ایران کجاست؟ جائیست که اگر روزه خودت رو بخوری اخراج میشی ولی اگر رای مردم روبخوری رئیس جمهور، اگر زنا کنی سنگسار میشی ولی اگر تجاوز کنی سردار، چک برگشتی داشته باشی میشی کلاهبردار ولی پول نفت و ببخشی به فلسطینیها میشی رهبر، با بد بختی مدرک بگیری میشی راننده تاکسی ولی جعل کنی میشی وزیرکشور ، شکایت کنی کشته میشی ولی بکشی درجه میگیری . ایران تنها کشور جهانست که روی پرچمش را به زبان کشور دیگری نوشته اند

در همه جاي دنيا آثار باستاني را از زير آب در مياروند، در ايران مي برند زير آب!
ایران تنها کشوریست که وکیل به اتهام دفاع از موکلانشان بازداشت و روانه زندان می‌ شود.
ایران تنها کشوری هست که 80 درصد مردمش که روزه نیستند به خاطر 20 درصد دیگه که روزه اند نمیتونند تو خیابون چیزی بخورند.
تو کدوم کشور دنیا پلیس مسلمان به تماشا می ایسته تا آدم بکشند. تو کدوم کشور دنیا سر دانشجویان فرهیخته رو می کنند تو مستراح؟ تو کدوم کشور دنیا بازجو به زن خبرنکار زندانی زنگ میزنه و میگه خودت رو آماده میخوام بیا بکنمت
ایران کجاست؟جاییست که همه چیز ممنوع است:
ممنوع‌التصویر، ممنوع‌الصدا، ممنوع‌الکار، ممنوع‌المصاحبه، ممنوع‌الملاقات، ممنوع‌الخروج، ممنوع‌التبعید

ناشناس گفت...

داداش نگران نباش. همه منتظر جرقه بعدی هستن که دیر یا زود اتفاق میفته!