۱۳۸۸ آبان ۲۷, چهارشنبه

از پس پرده نگاه کن

از پس پرده نگاه کن
مثل شطرنجه زمونه

هر کسی مثل یه مهره
توی این بازی می مونه

یکی مثل ما پیاده
یکی صد ساله سواره

یه نفر خونه به دوشه
یکی دو تا قلعه داره

یه طرف همه سیاه و
یه طرف همه سفیدن

روبروی هم یه عمره
ما رو دارن بازی میدن

اونا که اول بازی
توی خونه ی تو و من

پیش پای اسب دشمن
اون همه سرباز و چیدن

ببین امروزم تو بازی
میون شاه و وزیرن

هنوزم بدون حرکت
پشت ما سنگر می گیرن

تاج و تخت شاه دیروز
در قلعه شون نمیشه

به خیالشون که این تاج
سرشونه تا همیشه

یادشون رفته که اون شاه
که به صد مهره نمی باخت

تاج و از سرش تو میدون
لشکر پیاده انداخت

اون که ما رو بازی میده
اونه که مهره رو چیده

اون که نه شاهه نه سرباز
نه سیاهه نه سفیده


۲ نظر:

mona گفت...

andaki sabr,sahar nazdik ast...

ترنم گفت...

خيلي قشنگ بود.من عجيب دنبال مهره نه سياه نه سفيد مي گردم.